((منبع : کفایه الواعظین ، ج3، صفحه 111)به نقل از کتاب :م.ع.عطایی اصفهانی ،کاربرد های نماز ص25 ، انتشارات حضرت عباس علیه السلام)
یکی از علمای ایران قضیه ای که برای خودش اتفاق افتاده چنین نقل می کند:از سفر عتبات عالیات بر می گشتم که در راه کرمانشاه و همدان گرفتار غارتگران و دزد های گردنه زن شدم . هرچه داشتم از من گرفتند از جمله کتابی بود که چندین سال برای تالیف آن زحمت کشیده بودم و به صورت دست نویس بود . من به یکی از دزد ها گفتم در بین اموالی که از من گرفته اید کتابی دست نویس دارم که به درد شما نمی خورد، اگر ممکن است آن کتاب را به من باز گردانید.
دزد گفت :ما نمی توانیم کتاب را پس بدهیم مگر اینکه رئیس دستور بدهد.
پرسیدم : رئیس کیست و کجاست؟
گفت :پشت این کوه.
گفتم: ممکن است مرا نزد او ببری؟
گفت : آری ، مرا همراهی کرد تا رسیدیم به دامنه کوه ، از دور چشمم افتاد به شخصی که سجاده نماز گسترده و به نماز مشغول است . از مشاهده این امر متعجب شدم ، تا نزدیک او شدم.
دزد راهنما به من گفت :این شخص (همان که نماز می خواند) رئیس ما است .
من از شنیدن این جمله تعجبم افزون گردید که یعنی چه؟
دزدی با نماز...سازگار نیست!!
کسی که نماز می خواند و اعتقاد به قیامت دارد دزدی نمی کند !...
به هر حال پس از اینکه رئیس دزد ها نمازش تمام شد ، دزدی که راهنمای من بود قضیه را به رئیس گفت .
وقتی با رئیس مواجه شدم قبل از درخواستم به او گفتم:
اگر شما دزد و غارتگرید ، پس چرا نماز می خوانید؟!
و اگر اهل نماز و اعتقاد به قیامت هستید چرا دزدی و غارتگری می کنید؟!
نماز رشته اتصال بین خدا و بنده است و نباید قطع شود!
رئیس دزد ها یک مطلبی گفت قریب به این مضمون، درست است که ما دزد و غارتگریم و من رئیس انها هستم ، لکن چیزی که هست این است که انسان نباید تمام درب ها را به روی خود ببندد و بطور کلی ارتباط خود را با خدا قطع نماید .
بله آن کار های من بد است اما رابطه با خدا را قطع نکرده ام .
اینک چون تو راه طولانی را طی کرده ای تا به اینجا امده ای ، من دستور می دهم کتابت را و همه اموالت را به تو باز گردانند...
من اموالم را گرفته و به وطن رسیدم .
مدت زمانی گذشت و بار دیگر به عتبات مقدسه مشرف شدم . یکی از روز ها هنگامی که به زیارت مشرف شدم ، دیدم یک نفر با خضوع و خشوع زیارت می خواند و دعا می کند . خوب به او خیره شدم دیدم مثل اینکه این همان رئیس دزد هاست.او هم مرا دید و شناخت و مرا به سوی خود طلبید .من جلو رفتم ، از من پرسید مرا می شناسی؟!
من همان دزد سر گردنه هستم ، چون آن رشته را (نماز را)با خدا قطع نکردم ، بهمین خاطر خداوند بر سر من منت نهاد و از راه لطف و مرحمت خویش مرا موفق به توبه نمود . من هم ، اموال کسانی را که می شناختم به صاحبانش رد کردم و هر که را نمی شناختم به عنوان رد مظالم پرداختم و در حال حاضر آماده ام ، در خانه اهل بیت توبه کنم و از خلافکاری های گذشته خویش پوزش بطلبم.
((منبع : کفایه الواعظین ، ج3، صفحه 111)به نقل از کتاب :م.ع.عطایی اصفهانی ،کاربرد های نماز ص25 ، انتشارات حضرت عباس علیه السلام)
حضرت عیسی (ع) مادرش حضرت مریم (س)را بعد از مرگ فراخواند و به او گفت:
مادر با من حرف بزن آیا می خواهی به دنیا برگردی گفت : بلی
برای اینکه نماز گزارم برای خدا در شب بسیار سرد و روزه بگیرم در روز بسیار گرم.
اى فرزنـــد آدم! به پدر و مــادرت نیكى كن و صله رحــم داشته باش تا خداوند، كــــــارت را آســان و عمــــرت را طولانى بگردانــد. پــروردگــارت را فرمان ببر تا خردمند به شمـــار آیى و از اونافرمـــانى نكن كه نادان شمرده مى شوى. // پیامبر اکرم (ص)
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رستگاری و آدرس salavat1373.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.